دوستت دارم به زیبایی شکوفههای بهاری، که روی شاخه عریان درختان متولد میشوند
دلم برای تو تنگ میشود، به اندازه وسعت جنگلهای شمال.
من با خیال تو صبح را شاعرانهتر از مردم این شهر آغاز میکنم
من به امید کنار تو بودن، با زمین و زمان میجنگم. حتی با درد کشنده تنهایی.
من از این دنیا، یک تو طلبکارم. روزی تو سهم من خواهی شد، و در آغوش یکدیگر، سختیها و تلخیهای روزگار را به دست فراموشی خواهیم سپرد.
درباره این سایت