دوست دارم بارها و بارها برایت بنویسم.اما چه کنم؟؟ باید همیشه برای تو بهترین بود و بهترین نوشته ها را تقدیم نگاهت کرد. به همین خاطر، زمان زیادی میگذارم تا حرف دلم را، آن طور که شایسته است برایت بنویسم.


امروز در اداره پست، مرد مهربانی نشسته بود و منتظر بود تا آدم ها نامه بیاورند و برای محبوبشان بفرستند. چه کار هیجان انگیز و لذت بخشی است کار این پستچی ها .

بعضی وقت ها آرزو می کنم پستچی باشم، تا هر روز برایت نامه بیاورم و یواشکی به دستت بدهم. حیف که نمی توانم.

دلم می خواهد هر روز برایت نامه بنویسم که چطور از وقتی پا به زندگیم گذاشتی، زیباتر میخندم. زیباتر آرایش می کنم، با سلیقه بیشتری لباس انتخاب می کنم و بیشتر مراقب خودم هستم.

انگار با عشق تو دارم همزمان با یک تیر، چند نشان میزنم. زندگیم از این رو به آن رو شده .

سیل ببارد، زله بیاید، از آسمان سنگ ببارد یا هر بلای آسمانی که بر سرم نازل شود، آخرش لبخند می زنم و می گویم : تا وقتی تو نفس می کشی، غصه بخورم برای چه؟؟ از وقتی که تو را دارم، دیگر غصه هم زورش به من نمیرسد.

راستی، دارم برایت شال گردن می بافم.به همان روش مخصوص خودم. شاید امسال نرسم تمامش کنم، اما سال بعد، وقتی وارد دوره جدیدی از زندگیت شدی و شاد بودی، شال گردن را برایت می فرستم تا به گردن بیندازی و نفس گرمت را به تار و پود دل تنگی من هدیه کنی.

دلم برایت تنگ شده . کاش در این هوای سرد، به جای این لیوان چای و این عروسک هایی که حرفم را نمی فهمند، تو کنارم بودی.




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید و فروش مواد شیمیایی Judith خرّم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست امتداد پردگیانی از باغ سکوت رویای سپید دانلود اهنگ تناسخ امیر تتلو دانشاپ Kantrel رامین حکیم - برنامه نویس فروش انواع کاکتوس